صدای
قدمهای ماهِ شوال، دل خاکیام را آگاه ساخته است که لحظهی وداع نزدیک است.
لحظهی
وداع با ماه خدا، با رمضان، و من در آخرین ثانیه این ماه به مناجات نشستهام "و اسمَع دُعائی اِذا
دَعَوتُک"
صبحهای
دلدادگیام را با آهنگ دل نواز "الّلهم اِنی اَسئَلُک مِن بَهائِک" آغاز کردم.
مأمن من تو هستی ای خدای دیدگانم و من، زیر چتر پروردگاریت، از باران غم، که در
این زندان، بر سر و رویم میبارد ایمن شوم . من، روزهدار عاشقیام. تشنهی دیدار
تو. نگاهم
کن تا سیراب شوم. نگاهم را پذیرا باش که هر چه سفیر تو، قرآن را مینگرم
سیر نمیشوم.
ای
خدای آسمانیِ دل خاکیام "رُدَّ کُلَّ غَریب"
منی
که دَم عاشقیات، گِل وجودم را بیدار ساخت، با نسیم نوازشت دوباره بیدارم ساز؛
ای
کسی که "عَلی
کُلِّ شَیءٍ قَدیر"ی .
بار
الها، ببخشا که من خاکی، آلودهی دنیا گشتهام.
ای
خدای شهر رمضان که "اَنزَلتَ فیه" کتاب جاویدان را، "اِغفرلی تِلکَ
الُذنوب العِظام" راکه کسی جز معبود دلم نمیبخشاید "یا
علّام" .
روزهدار،عید عاشقی و روزهداریت مبارک
باد!!!